نگرشی به چگونگی خلق نمایشنامه دفاع مقدس
 
گروه تئاتر اندیشه شهرستان شوش
تشریح عملکرد گروه

 تئاتر دفاع مقدس ـ  آموزش و نمایشنامهبیا

تئاتر دفاع مقدس، تئاتر مقاومت و تئاتر جنگ؛ چه فرقی می‌کند که بر روی خاطرات و اسناد 8 ساله جنگ تحمیلی چه عنوانی گذاشته شود. 8 سال که هر روز عزیزانی از فرزندان مام میهن با گلوله‌های آتشین دشمنان شهید می‌شوند. با هجوم رژیم بعثی عراق به مرزها و خاک وطن، عده زیادی از هموطنان ما آواره دیگر نقاط شدند و تا استقرار و رسیدن به یک زندگی، چه رنج‌ها و سختی‌هایی که بر آنان تحمیل نشد.


آوارگی، گرسنگی، تشنگی، مرگ نابهنگام عزیزان، فقر و تنگدستی، اسارت و شکنجه، معلولیت جسمی و روانی، جدایی و دور افتادن از عزیران، افسردگی، جنون، و غیره از جمله مواردی است که در این 8 سال و سال‌های پس از آن تاکنون بر آسیب‌دیدگان جنگ تحمیلی روا داشته شده است. هر یک از این موارد به انحای مختلف تبدیل به تجربه تلخ و تراژیکی از آدم‌هایی شده است که به طور مستقیم با غیرمستقیم از جنگ صدمه دیده‌اند. آدم‌هایی که سر خانه و زندگی خود بود‌ند و یک‌باره با تصمیمات آشکار و پنهان قدرت‌های جهانی و با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی، جنگی خونین و آتشین را با حماقت صدام بر این مرز و بوم تحمیل کردند.


حالا این 8 سال را کافی است با دقت و نگاه تیز و هنرمندانه تورق کنیم. واکاوی درد ناشی از جنگ در سراسر این صفحات موج می‌زند. کافی است هنرمند بر این موج احاطه یابد، آن وقت چیزی می‌نویسد و یا به اجرا درمی‌آورد که برای همه خواندنی یا دیدنی است. نمایشنامه‌نویس و کارگردان آگاه تئاتری، همین طور دل به هر چیزی نمی‌سپارد و به بهانه جشنواره و اجرای عمومی کار نمی‌کند. بلکه او درصدد است گوشه‌ای اندک از این دردها را در جایی مشخص ثبت کند. هنر بهترین ابزار برای بروز دردهای بشری است و اگر این هنرمند خود دردآشنا نباشد، نمی‌تواند و نمی‌خواهد که در بازگویی این دردها بر پایه مستندات تاریخی و لمس شدن توسط هم‌نوعان خود اقدام کند. این طور است که بسیاری از این متن‌ها و اجراها متکی بر یک سری کلیشه و تکرار است و در بیان حقایق و افشای دردها الکن و ناقص جلوه‌گر می‌شوند.


حتی بیان حقایق ناشی از جنگ نیاز به حمایت‌های نهادهای دولتی ندارد، بلکه این مسأله به صورت خودجوش و تدریجی عیان می‌شود. حالا اگر هنرمندان چنین دغدغه‌ای ندارند یا کم دارند به مرور فرصتی پیش می‌آید که جمعی از دلسوختگان با دقت و ظرافت و نوعی رفتار آیینی در پی کشف این حقیقت نادیده برمی‌آیند.
چنانچه امروز حقایق مربوط به دوره‌های گذشته به راحتی و بدون هیچ سانسوری آشکار می‌شود. این که مشروطه و مشروطه‌خواهان چه بوده است؟! امروز متن‌های زیادی در این رابطه نوشته می‌شود و هر کس از منظر خود به این موضوع می‌پردازد و البته سعی بر آن است که حقایق تلخ و تاریک و نیمه روشن در این واکاوی حقایق تاریخی و فراموش شده، آشکار شود.


شاید زمان و گذر آن بهترین داور و جست‌وجوگر باشد، برای آن چه که حقیقت ممکن خواهد بود. در روزگار ما هم البته انگشت شماری از نمایشنامه‌نویسان بوده‌اند که با اتکا به حقایق جنگ تحمیلی، در این باره قلمی زده‌اند. علیرضا نادری، جمشید خانیان و حمیدرضا آذرنگ نمونه‌های برجسته‌ای را در این باره آفریده‌اند. البته این نمونه‌ها به حد نصاب نرسیده تا در بازگویی و سر و سامان دادن به موضوع جنگ بگوییم همه تجربیات، دردها و ملال‌های انسانی در یک مقطع تراژیک 8ساله بیان شده است. البته این وظیفه هنر به تنهایی نیست، اما هنر هم در حد و توان خود باید نسبت به این موضوع واکنش نشان بدهد. تئاتر به دلیل زنده بودنش بهترین گزینه است. برای پیش روی قرار دادن حقایق زندگی و انسان‌ها با آگاه شدن بر حقایق، بهتر از گذشته و استوارتر در مسیر زندگی گام برمی‌دارند.


منابع
بهترین منبع و مرجع رسیدن به حقایق جنگ، در ارجاع به آدم‌هایی است که خود از نزدیک این حقایق را لمس و دیدار کرده‌اند. این همه جانباز قطع نخاعی، شیمیایی موج گرفته و روانی، آزادگان محبوس در زندان‌های رژیم بعثی، مهاجران و آوارگان زمان جنگ، مردمان ساکن در مناطق جنگی، کسانی که در شب‌های موشک‌باران حضور داشته‌اند، و رزمندگانی که سال‌ها و ماه‌ها در جبهه جنوب و غرب جان افشانی کرده‌اند. اینان بهترین گزینه برای پرداختن و رسیدن به حقیقت جنگ هستند. علاوه بر این‌ها فیلم‌های مستند، کتاب‌های خاطرات، گزارش‌های مرقوم در مطبوعات زمان جنگ نیز می‌توانند در بیان این حقایق همراه محکم و مستدلی باشند. به هر تقدیر وظیفه نمایشنامه‌نویس این است که با اتکای به حقایق بنویسد.

البته تخیل نیز در این بازنگری و بازخوانی حقایق مداخله دارد، اما این دخالت بیشتر در شیوه بیان و تکنیک‌های لازم و ضروری در ساختار یک درام است.

تخیل به حقایق چفت و بست دراماتیک می‌دهد و در آن نوعی ضرباهنگ کارشناسانه و ظریف برای حوصله یافتن تماشاگران اجرا و خوانندگان متن فراهم می‌کند.

نمایشنامه‌نویسی نباید با تخیل خود حقیقتی را خلق کند چون حقیقت بر سر بسیاری از دردکشان برهه جنگ تحمیلی آوار شده است. کافی است دقایقی چند به یک آسایشگاه روانی معلولان جنگ مراجعه کنیم، همین دقایق کوتاه آتش بر جان و روان آدمی می‌زند. مگر می‌شود بر این همه درد و رنج جانکاه دیگران بی‌تفاوت بود؟

چرا باید اینان قربانی و بازیچه زورمداران باشند؟ پرسش‌هایی که هیچ پاسخی برای آنان یافت نمی‌شود. در زمین انسان آزاد است که به خطا زور بگوید و در ویران کردن دیگران بکوشد. تا بوده همین بوده و هست.
چگونگی نوشتن درباره جنگ
آزاد بودن مهم‌ترین تکلیف برای بروز حقایق است. نمی‌توان از پیش معین و معلوم کرد که درباره چه چیزی و چگونه نوشت. بلکه نویسنده باید در مکاشفه ذهنی و روحی خود به فرآیند نوشتن بپردازد. نمی‌توان با اعلام خط و خطوط او را از افشای برخی از حقایق منع کرد. همین نیروی بازدارندگی است که مانع از آشکار شدن اصل حقایق می‌شود. زمانی یک متن در رویارویی با مخاطبان موفق خواهد بود که آزادانه مسیری را در ذهن نویسنده‌اش طی کرده باشد. آنچه می‌خوانیم یا می‌بینیم باید به دور از ایست‌های قرمزی باشد که حقایق را به انحراف می‌کشانند.


جشنواره‌ها و همایش‌ها هم در این سمت و سو دادن به نویسندگان و اجراکنندگان تاکنون چندان موفق نبوده‌اند، برای آن که بیشتر از این موارد حضور قلبی و ذهنی پویندگان و جویندگان حقایق مؤثر خواهد بود. نمی‌توان در کارگاه و کلاس‌های پیشرفته هم همه را به نوشتن درباره حقیقتی ناب دعوت کرد، مگر خود این افراد در خلوت خود چنین دغدغه و رنجش خاطری داشته باشند. تأثیرگذارترین متون در واکاوی حقایق از سوی پدیدآورندگان ممکن خواهد شد. تا مادامی که حقیقتی برای گفتن وجود نداشته باشد، ارتباطی نیز شکل نخواهد گرفت. باید دلبسته این زجرکشیدگان جنگ تحمیلی بود تا بر پایه آنچه آنان واگویه می‌کنند، بتوان به راحتی متن و نوشته‌ای را خلق کرد. باید صادقانه و امانتدارانه این حقایق را بر صفحه کاغذ آورد. آنچه اینان می‌گویند همان حقیقت ممکن است و تا دلبستگی به آنان وجود نداشته باشد نمی‌توان این حقیقت را درک کرد. اگر نویسنده خود در درک حقیقت غفلت کرده باشد، متن و نوشته‌اش نیز مخدوش و مشوش خواهد شد. صراحت بیان در درک متقابل به وقوع می‌پیوندد.


در صورت استقرار چنین روند خودجوشی است که هر نوع حمایتی در سر و سامان دادن به آنها به نتیجه عینی و ماندگاری خواهد انجامید. باید نویسندگان، خود بخواهند و نباید از آنان خواست. آنان بهترند که خود می‌خواهند و با درایت و هوشیاری به واگویه درد دردمندان می‌پردازند.


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





سه شنبه 22 اسفند 1391برچسب:, :: 7:33 ::  نويسنده : روابط عمومي گروه